درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان heavenly love و آدرس intrigue.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 14
بازدید ماه : 76
بازدید کل : 11333
تعداد مطالب : 76
تعداد نظرات : 90
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


.

.

heavenly love
LOVE
سه شنبه 24 دی 1392برچسب:, :: 16:52 ::  نويسنده : Roya       

 

در حصار تنگ آغوشت

 

استشمامت میکنم...

 

نگه ات میدارم

 

در لحظه لحظه فلش های ذهنم

 

این بار میخواهم عکاسی کنم

 

نه از لبخندت

 

فقط از گرمای چشمانت



سه شنبه 15 دی 1392برچسب:, :: 16:33 ::  نويسنده : Roya       

پسرک...

گاهی دخترکِ قصه ات را


بانویِ من

صدا کن!

گاهی که با عجله یا با حرص!

 

اسمت را صدا می زند

 

آرام بگو:

جانم؟

تا ببینی چه آرام و با شرم می گوید:

جانت بی بلا...

گاهی بی دلیل برایش

 

یک جعبه شکلات یا پاستیل بخر

کنارش بنشین و تماشا کن دخترک را...

که ذوق می کند

 

از همان جعبه ای که باور کن

شیرینش بیشتر بخاطرِ دستانِ توست...

پسرک...

بیا یک رازِ دخترانه برایت فاش کنم:

 

دخترها بیشتر از هر چیز

 

سادگی دوست دارند

یک سادگی

 

پر از شوق هایِ کوچک و رنگی



سه شنبه 12 دی 1392برچسب:, :: 16:21 ::  نويسنده : Roya       

پسره به دختری که تازه باهاش دوست شده بود میگه :
امروز وقت داری بیای خونمون؟
دختره : مامانم نمیذاره با چه بهونه ای بیام؟
پسره : بگو میخوام برم استخر...
دختره اومد خونه دوست پسرش
پسره : تو که اومدی استخر مثلا باید موهات خیس باشن،برو تو حموم موهاتو خیس کن!
وقتی دختره میره حموم،پسره به دوستاش زنگ میزنه...
پسره و دوستاش یکی یکی...
این آخری که رفت حموم ، نه یک ساعت نه دو ساعت ، موند تو حموم...
دیدن این دیر کرد ، رفتن حمومو یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند

و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته :
نامردا خواهرم بود...



جمعه 6 دی 1392برچسب:, :: 16:39 ::  نويسنده : Roya       



جمعه 5 دی 1392برچسب:, :: 16:26 ::  نويسنده : Roya       



جمعه 4 دی 1392برچسب:, :: 11:6 ::  نويسنده : Roya       



جمعه 3 دی 1392برچسب:, :: 20:17 ::  نويسنده : Roya       

گونه هایم خیس است ؟
باز با این رفیقم ، نامش چه بود ؟ هان ! باران …
باز با “باران” قدم زدم ؟
هزار باربا خودم گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی هایم
همدم خوبی نیست برای درد هایم
فقط دلتنگی هایم را خیس و خیس و خیس تر میکند …



جمعه 2 دی 1392برچسب:, :: 23:56 ::  نويسنده : Roya       

کاش می شد سر زمین عشق را

در میان گامها تقسیم کرد

کاش می شد با نگاه شاپرک

عشق را بر آسمان تقسیم کرد

کاش می شد با دو چشم عاطفه

قلب سرد آسمان را ناز کرد

کاش می شد با پری از برگ یاس

تا طلوع سرخ گل پرواز کرد

کاش می شد با نسیم شامگاه

برگ زرد یاس ها را رنگ کرد...